از آسمان که می آیی پایین دیگر آسمانی نیستی. می شوی معمولی.
تو فداکاری که پاکی و خوبی ات را می دهی تا قدری این خاک و این چند متر بالای خاک هم رنگ و بوی آسمان بگیرد. رنگ و بوی رحمت…
با تو هستم. با تو که کوچکی و ظریف. دوست داشتنی هستی و مهربان.
با تو هستم باران. صدای مرا می شنوی؟ همین چند لحظه پیش لمست کردم. تو هم مرا حس کردی؟ شاید دست من تنت و روحت را آزرد اما من سبک شدم! ممنون از فداکاری ات. ممنون که قدری آسمانی ام کردی.