نقل قولی از "نوشته های یک پسر قمی":
پیرمرد
هربار که می خواست اجرت پسرک واکسی کر و لال را بدهد ، جمله ای برای
خنداندن او
روی اسکناس می نوشت.این بار هم همین کار را کرد.پسرک با اشتیاق ، پول را گرفت و جمله ای را که پیرمرد نوشته بود،خواند. روی اسکناس نوشته بود:«وقتی خیلی پولدار شدی،به پشت این اسکناس نگاه کن.» پسر با تعجب و کنجکاوی ، اسکناس را برگرداند تا به پشت آن نگاه کند.پشت اسکناس نوشته شده بود:«کلک! تو که هنوز پولدار نشدی!»
پسرک با صدای بلند خندید؛هرچند صدای خنده خود را نمی شنید.
منبع / نقل قول